خنده، شاید یه ورزش باشه اصن، همونطور که باشگاهشم زدن تو هند. ولی من فکر میکنم خنده یه مهارته، یه هنر، که باید یادش بگیریم. از بچگی.
خوش بحال اونایی که راحت میخندن، به قول معروف به ترک دیوار میخندن، بلدن چطور شاد باشن، مسخره بازی در بیارن. و ما باید آویزون اونا باشیم واسه تولید شادی. و این خیلی بده وقتی که یه مشت بچه مثبت دور هم جمع بشن واسه خوش گذرونی. تازه میفهمی چه کلاهی سرت رفته.
باید تمرین کنم، بیشتر، الکی الکی، بلند بلند، بخندیم.
حتما قصد شومی داشتم...
میدونستم.
الان گفتی تابلو وار اشاره کردی بچه مثبتی؟؟
ای ! بفهمی نفهمی! یه روز یکی بهم گفت تو از اون بچه درس خونایی
سلام داش اکل عزیز
تازه با وبلاگت اشنا شدم و چه حس خاصی داره مطالبت بخصوص نظرت در مورد خنده که یک مهارت و یک هنره. همیشه دلم میخواست یکی از اون مستقل ها باشم در خندیدن ها ...
باید تمرین کنم الکی الکی بلند بلند بخندم ...
ممنون از بابت این یاداوری کاملا به موقع ...
خواهش میکنممم! مستقل شدن در خنده ینی نهایت آزادی...
(سلام یادم رفت، سلام دوست عزیز)
درسته شاد بودن و شاد کردن بقیه یه هنره
به نظر من برای شروع باید سعی کنیم همیشه اینجوری باشیم کم کم مردم فکر میکنن خلی و هر وقت ببیننتون ناخوداگاه بهتون میخندن
آری به راستی که اینچنین است که تو گفتی. اما چرا اول کامنت جمع بستی، بعد که صوبت از خل و چل بودن بود فقط منو مخاطب قرار دادی؟!